هفته گذشته بابک نگاری، رئیس مرکز پژوهش های مجلس از افزایش ده برابری قیمت تمام شده مسکن طی پنج سال گذشته یعنی از سال ۱۳۹۷ تا امروز خبر داد. وی با بیان اینکه امروز مسکن گران ترین بخش سبد درآمد خانواده های ایرانی است، گفت:
اما هزینه مسکن و به ویژه اجاره خانه، چند درصد از سبد معیشت خانواده های کارگری است؟ ایلانا برای یافتن پاسخی برای این سوال به سراغ کارگر مزرعه توفیق رفت. توفیقی که سال هاست به محاسبه سبد معیشت خانوارهای کارگری مشغول است، در این زمینه گفت: موضوع مسکن بسیار پیچیده است که متاسفانه همیشه در تمام محاسبات و بحث های مربوط به سبد معیشت خانواده ها کنار گذاشته می شود. خانواده کارگران در مذاکرات دستمزد در مذاکره دستمزد کارگران هرگز بحث جدی در مورد قیمت واقعی مسکن مطرح نیست و محاسبات دقیقی انجام نمی شود.
به گفته وی، با وجود الزامات صریح قانون در حوزه مسکن، چه در قانون اساسی (اصل 31) و چه در قانون کار (اصل 149)، متاسفانه هیچکس مسئولیت تامین مسکن کارگران را بر عهده نگرفته است!
توفیقی اضافه کرد: در دولت های مختلف حرف های زیادی درباره تامین مسکن زده شد، طرح های رنگارنگ در دستور کار قرار گرفت و وزارتخانه های ویژه ای برای این منظور تشکیل شد، اما روند تامین مسکن خانواده های ایرانی هیچ گاه تکمیل نشد. در طول سالیان متمادی، سازندگان مسکن عموماً به دنبال کسب سود بوده اند، نه برای روستاهای کم درآمد.
وزن نسبی مسکن در سبد درآمد خانوارهای کارگری از 48.9 تا 73 درصد متغیر است.
این فعال اقتصادی در خصوص سهم مسکن از پرتفوی خانوارها در کشورهای مختلف گفت: در کشورهای پیشرفته و صنعتی سهم مسکن از سبد خانوارها از 22 تا 30 درصد است. در شهرهای بسیار بزرگ و صنعتی دنیا مانند برلین در آلمان، مادرید در اسپانیا یا توکیو در ژاپن سهم مسکن از 28 تا 30 درصد است، اما در شهرهای کوچکتر این سهم از 22 تا 26 درصد است.
به جایی رسیده ایم که حتی برای کارگران اجیر شده با نشاسته نمی توان کالری لازم را تامین کرد. بی شک بسیاری از بیماری های نوظهور و در حال گسترش ناشی از همین غذاهای بی کیفیت سر سفره های کارگران است.
توفیقی افزود: در کشور ما در بهترین شرایط و بر اساس آمارهای رسمی سهم مسکن از سبد خانوارها از 48.9 تا 73 درصد متغیر است. در تهران سهم مسکن در زندگی خانوادگی ۷۳ تا ۷۵ درصد و در شهرهای اصفهان، مشهد و شیراز بیش از ۴۸ درصد است.
به گفته وی، سهم مسکن از سبد درآمد خانوار در ایران 48 درصد است. 48 درصد رقم بسیار بزرگی است و نشان می دهد که هزینه مسکن سربار خانوارهای ایرانی شده است.
رفتار کارگران در رابطه با هزینه های معوقه مسکن
توفیقی در ادامه افزود: سهم مسکن از سبد معیشت خانوارهای کارگری شهر تهران 70 درصد است که به طرز شگفت آوری بالا و از توان مردم خارج است. حتی توانایی رفتاری برای مقابله با این شاخص وجود ندارد، بنابراین رفتار افراد در موضوع مسکن ناامیدکننده و بعضاً غیرقابل باور است، زیرا باید بین درآمد و هزینه خود تعادل ایجاد کنند.
این رفتارها چیست؟ وی در پاسخ می گوید: مردم در گام اول خیلی کمتر از استانداردهای جهانی به کوچک سازی فضاهای زندگی روی می آورند. وقتی کار نمی کنند محل سکونت خود را عوض می کنند و به مناطق پایین شهرها می روند. نتیجه این است که در حال حاضر تعادل بین قیمت ملک و اجاره بها در مناطق پرجمعیت و پایین دست شهرهای صنعتی از بین رفته است و به عنوان مثال در مناطق مرفه تهران نرخ اجاره بها در مقایسه با ملک تک رقمی است. قیمت که هر چه پیش می رویم کمتر می شود، این عدد به دلیل عدم تعادل عرضه و تقاضا افزایش می یابد.
وی می افزاید: زمانی که تقاضا برای اجاره ملک در مناطق پایین شهرها افزایش می یابد و کارگر نمی تواند دستمزد و هزینه اجاره آپارتمان را متعادل کند، قدم بعدی نقل مکان به حومه شهر است و نتیجه این سقوط پی در پی است. کاملا واضح.
در کشورهای پیشرفته و صنعتی سهم مسکن از سبد خانوارها از 22 تا 30 درصد است، اما در کشور ما در بهترین شرایط و بر اساس آمارهای رسمی، سهم مسکن از سبد خانوارها از 48.9 تا 73 درصد ٪.
این فعال کارگری با تاکید بر اینکه «همه مسئولان این وضعیت را می بینند»، گفت: ای کاش معاون روابط کار وزیر کار که می گوید نیازی به ترمیم دستمزد کارگران نمی بینیم، یک روز صبح زود به خود آسیب برساند. و به دروازه های ورودی تهران بگویید.» مسیر کرج چه از پرند و چه رودن و بومچن شاهد حرکتی وحشتناک یا بهتر بگوییم فاجعه آمیز است. چنین ترافیکی در شب نیز وجود دارد. باید به چشم خود ببیند که کارگری که تنها دغدغه اش افزایش تولید ملی باشد ساعات زیادی از شبانه روز را در این حرکت شلوغ تلف می کند!
پیامدهای نامطلوب حاشیه نشینی برای کارگران
توفیقی با بیان اینکه «علاوه بر اتلاف وقت، استرس روحی ناشی از رفتن به محل کار و استرس روحی در حرکت ماندن تهدیدی جدی برای سلامت کارگران است» ادامه داد: آستانه تحمل چنین کارگری در مواجهه با استرس و بیماری ها کاهش می یابد و از سوی دیگر سهم آن در بهره وری تولید بسیار کاهش می یابد. کارگر در این راه قبل از سر کار با فرسایش روحی و خستگی مواجه می شود، بنابراین در روابط اجتماعی با مشکل مواجه می شود، زیرا دیگر زمانی برای تعامل اجتماعی و ارتباط حتی با خانواده خود ندارد!
به گفته او، این نگرانی که «سال آینده دوباره در این آپارتمان کوچک و بی کیفیت در حاشیه شهر زندگی کنم یا دوباره مهاجرت کنم» تمام آرامش خانواده را از بین می برد و از او می گیرد. توانایی کار از طرف کارگر
راحتی بیشتر می شود: پس از اینکه کارگر موفق می شود خانه ای کوچک در دورترین حومه شهر اجاره کند، مشکل بزرگ بعدی پیش می آید. حالا که بیشتر حقوقم را خرج اجاره خانه کرده ام، چه بخورم؟ برای تربیت فرزندانم چه کنم؟ از کجا باید هزینه درمان و…
وی ادامه می دهد: این چالش ها مرا به یاد اظهارات یکی از نمایندگان کارفرمایان در جلسات مزد سال های گذشته می اندازد که به ما نمایندگان کارگری گفته بود برای شما مهم نیست، من می خواهم کارم را تکمیل کنم. کار. با چه چیزهایی شکم کارگر!». شاید بخواهم سفره کارگر و خانواده اش را پر از سیب زمینی و نشاسته کنم»! اما امروز به جایی رسیده ایم که تامین کالری لازم حتی برای کارگران اجیر شده با نشاسته غیرممکن است و بدون شک بسیاری از بیماری های نوظهور و در حال شیوع ناشی از همین غذاهای بی کیفیت سر سفره های کارگری است.
این کارگر در خلاصه سخنان خود چنین می گوید: این همه نتیجه و پیامد سهم ۴۸ تا ۷۵ درصدی مسکن در سبد زندگی خانواده های کارگری است. به نظر می رسد مسئولان برای تامین حداقل معیشت 70 درصد جمعیت کشور (کارگران و مستمری بگیران) علاقه ای ندارند و گویا وظایف قانونی خود را فراموش کرده اند.
توفیقی در پایان درباره اظهارات رئیس مرکز پژوهش های مجلس مبنی بر ده برابر شدن قیمت تمام شده مسکن در پنج سال اخیر می گوید: وقتی از منظر جامعه شناسی به این آمار فکر می کنیم، می بینیم که چه عواقب سنگینی دارد. دارند. این آمار به معنای برآورده نشدن نیازهای اساسی جامعه است. این اعداد با شعار بچه دار شدن و تشکیل خانواده همخوانی ندارد. کارگران چگونه می توانند ازدواج کرده و بچه دار شوند در حالی که شرایط اولیه زندگی فراهم نیست؟ تفاوت های متعدد بین دستمزدها و هزینه های زندگی باعث شده است که مجردها نتوانند کسب و کار خود را اداره کنند، چه رسد به افراد متاهل یا افراد متاهل دارای فرزند.